ناوک

یک پرستار می گوید

ناوک

یک پرستار می گوید

16- یکی از فانتزیام اینه که...

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۶ ق.ظ

یکی از فانتزیام اینه که...

یه دوست داشته باشم،
نگاهم کنه،
بگه:دلت گرفته؟
بگم:آره
دستاشو دور گردنم حلقه کنه،
سرمو بذارم رو شونه ش گریه کنم تا خالی بشم،
بعدشم اصلا ازم نپرسه قضیه چی بود یا با قیافه ی مضحک منطقی نصیحتم نکنه-

باز هم سر به شانه ی سجاده خواهم برد

دلم به یاد کسی می تپد بیا ای دوست!       بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم


پ ن: ایول داره اونی که ربطی به من نداشت اما مثل یه بابای مهربون هوامو داشت


  • رها

نظرات  (۳)

چرا رها؟؟

پاسخ:
پاسخ:
مث همیشه به خاطر تهنایی
پست زیباییه.ممنون ازحضورت

پاسخ:
پاسخ: ما هم ممنون از حضور شوما
عزیزم منتظر بودم آپ کنی
:*
خوبی؟

پاسخ:
پاسخ: نه انگار که قرارنیست خوب بشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">