ناوک

یک پرستار می گوید

ناوک

یک پرستار می گوید

انتخاب

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ
همینجوری الکی نخواستمش وبلاگمو مدتی الکیاااااا فقط نمیدونم چم( چه اَم، چطورم؟) بود؟

قاطی پاتی بدجور
بعد اون کارم که تموم شد و سفرم که رفتم و برگشتم، شرایط طوری شد که باید تصمیم میگرفتم.
سخت بود.انگار یه عمر تخت گاز توی راه مستقیم رونده باشم و الان رسیدم به یه چهارراه موندم اون وسط همه دارن بوق میزنن نمیتونم انتخاب کنم هرکی یه چی میگه گیج گیجم.
به آسمون نگاه میکنم با شرمندگی سرمو میندازم پایین
خیلی تنهام. حالا دیگه همه ساکتن دارن منو نگاه میکنن ببینن چیکار میکنم. با بی میلی یه راهی رو میرم تنهای تنهای تنها


پ ن1: امشب اومده بودم وبلاگمو حذف کنم از اول تا آخرشو خوندم دلم نیومد لازمش دارم واسه امشبای تنهایی

پ ن2: تو دنیای مجازی کسی نگرانت بشه خوبه :)

پ ن3: این 12 نفر که دارن اینجا آوای باران میبینن مثلا اومدن مراقب مریضاشون باشن

  • رها

نظرات  (۳)

با ما قهری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
پاسخ:
نه بابا با خودم قهرم
خیییییییییییییلی بامزه بود.چه میکنه این آوای باران.....

پاسخ:
پاسخ: بهله همینطوره
رها رها رها یه پست جدید گذاشتم.اجباری بیا نظر بده


پست اماما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">