ناوک

یک پرستار می گوید

ناوک

یک پرستار می گوید

تغییرات

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ
از همین حالا اسمامون عوض شده. شدیم مامانی و بابایی به خاطر وجودش، احترام همو بیشتر نگه میداریم. یجورایی مثلا الان هست و داره تماشامون میکنه.
حس قشنگیه، خیلی قشنگ.

فقط این وسط جناب همسر گیر داده میخواد به همه بگه، من نمیذارم. اگه خدایی نکرده مثل قبلی
شد، از ترحم اطرافیان متنفرم. اگه جلوشو نگیرم همه ی عالمو خبردار میکنه.

  • رها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">